زبانحال عبدالله بن الحسن با سیدالشهدا علیهالسلام
وقتی عدو به روی تو شمـشیر میکشد از درد تـو تـمــام تـنـم تــیـر مـیکـشـد طـاقـت نـدارم این همه تنها بـبـیـنـمـت وقـتی که چلّه چلّه کـمـان تـیـر میکشد این بغضِ جانستان که تو بیکسترین شدی پـای مـرا بـه بـازی تـقــدیـر مـیکـشـد ای قــاری هـمـیــشــهٔ قــرآن آســمــان کار تو جزء جـزء به تـفـسـیر میکـشد اینکه زِ هر طرف نفـست را گرفتهاند آن کوچه را به مسلخ تصـویر میکشد بـرخـیـز! ای امـام نـمــاز فـرشـتـههــا لـشکـر برای قـتل تو تـکـبـیـر میکشد |